لطیفه ها
لطیفه ها
سه تا دزد مشغول دزدی بودند که صاحبخانه رسید هر کدام در گونی قایم شدند صاحبخانه یک لگد می زند به گونی اول صدای گردو در می یاره .به دومی میزنه صدای نون خشک در می یاره. به سومی می زنه صدا نمیده .دوباره میزنه صدا نمیده چند بار می زنه یارو شاکی میاد بیرون می گه :عمو آرد صدا نداره.
------------------------------------------------------
یکی پسرش رفته بود زیر ماشین سنگ می زندش تا بیاد بیرون.
-------------------------------------------------------
خیلی دوست دارم یه روز بیام ببرمت جای که دست هیچ کس بهت نرسه.(قربانت عزرائیل)
----------------------------------------------------------
مردی سگ لنگی داشت وقتی که دزد به خانه او می آمد سگ را در
فرغون می گذاشت و به دنبال دزد می کرد.
نوشته شده توسط بارانی کلاس سوم ۳
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۸۷/۱۱/۳۰ ساعت ۹ ب.ظ توسط م.ر